به گزارش آی فیلم 2 ، هشتم میزان (مهرماه) روز بزرگداشت یکی از مشهورترین شاعران پارسیگو «جلال الدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» معروف به «مولانا» است که در سال ۲۰۰۷ که به نام سال جهانی مولانا نامیده شد، از سوی یونسکو به ثبت رسید.
بر اساس اظهارات برخی کارشناسان «مولانا جلالالدین محمد بلخی» در «خانقاه» متولد شده است. «جلالالدین محمد بلخی» در ششم ربیعالاول سال ۶۰۴ هجری خورشیدی در ولایت بلخ واقع در افغانستان امروزی به دنیا آمد.
این مکان تاریخی از دیوارها و گنبدهای گِلی ساخته شده که قدمت آن به چند سال قبل از تولد «مولانا جلالالدین محمد بلخی» میرسد و سالانه میزبان صدها و هزاران گردشگر افغانستانی و خارجی می باشد.
پدر مولانا «محمد بن حسین خطیبی» معروف به «بهاءالدین ولد» و «سلطانالعلما» از بزرگان زمان خود و مورد اعتماد مردم بود که به هدایت و ارشاد آن ها مصروف بوده است.
وی در میان مردم بلخ به ولد مشهور بوده است. بهاءالدین ولد مردی خوش سخن بوده که مردم بلخ به وی ارادت بسیار داشته اند.
دوران کودکی در سایه پدر
«بها ولد» بین سال های ۶۱۶_۶۱۸ هجری قمری به قصد زیارت خانه خدا از بلخ بیرون آمد. بر سر راه در نیشابور درحالی که «جلال الدین محمد» تقریبا چهارده سال داشت به دیدار عارف و شاعر بزرگ ، شیخ عطار نیشابوری شتافت. عطار مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد.
مولانا بنا به روایاتی در هجده سالگی در شهر لارنده، به فرمان پدرش با «گوهر خاتون» دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد.
دوران جوانی
پدرش در سال ۶۲۸ هجری قمری درگذشت و مولانای بیست و چهار ساله به خواهش مریدان یا بنا به وصیت پدر، دنباله کار او را گرفت و به وعظ و ارشاد مردم پرداخت.
دیری نگذشت که «سید برهان الدین محقق ترمذی» در سال ۶۲۹ ه.ق به روم آمد و جلال الدین از تعالیم و ارشاد او برخوردار شد اما برای تکمیل معلومات از قونیه به حلب رهسپار شد.
اقامت او در حلب و دمشق از هفت سال نگذشت که به قونیه بازگشت. پس از مرگ برهان الدین ، نزدیک 5 سال به تدریس علوم دینی پرداخت و چنانچه نوشته اند تا ۴۰۰ شاگرد به حلقه درس او فراهم می آمدند.
آغاز شیدایی
مولانا در آستانه 40 سالگی مردی به تمام معنا عارف و دانشمند بود و پس از دیدار «شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی» زندگی اش شکلی دیگر به خود گرفت.
با این وجود شمس در بیست و هفتم جمادی الاخر سال ۶۴۲ ه.ق از قونیه بار سفر بست و از نزد مولانا به مکانی نامعلوم رفت.
پایان زندگی
مولانا پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری در قونیه درگذشت.
مرگ وی بر اثر بیماری ناگهانی بود که طبیبان از علاجش درمانده بودند.
رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا ، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو ، هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده ، در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است مارا ، دارد دلی چو خارا
بکشد ، کسش نگوید :" تدبیر خونبها کن"
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق ، تو صبر کن، وفا کن
دردی است غیر مردن ، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟
در خواب ، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره ، عشق است چون زمرد
از برق این زمرد ، هین ، دفع اژدها کن
آثار مولانا
مثنوی معنوی: مثنوی معنوی مهمترین اثر مولوی است. این مجموعه شعر دارای شش جلد است و بیست و هفت هزار بیت دارد. بسیاری، مثنوی معنوی را یکی از بزرگترین آثار شعر عرفانی میدانند.
غزلیات شمس: درصد ناچیزی از این غزلیات به زبانهای یونانی، عربی و ترکی است و عمده غزلیات موجود در این دیوان به فارسی سروده شدهاند.
رباعیات: حاصل اندیشههای مولاناست.
فیه ما فیه: که به نثر میباشد و حاوی تقریرات مولانا است که گاه در پاسخ پرسشی است و زمانی خطاب به شخص معین.
مکاتیب: حاصل نامههای مولاناست.
مجالس سبعه: سخنانی است که مولانا در منبر ایراد فرموده است.
م ح / ح ح